بیشتر مردم تصور می کنند «بازاریابی» و «روابط عمومی» یکسان هستند. علت این است که مرز باریک بین این دو عبارت کاملا واضح نیست. به رغم اینکه هر دو، گونه های مکمل ترویج محصول/خدمات هستند، چند تفاوت بین آنها وجود دارد.
به گزارش هورموند، اگر از ما درباره تفاوت دقیق بین این دو سوال شود، نمی دانیم چه می توان گفت. دلیلش هم این است که این دو عبارت مدت مدیدی است که به جای هم استفاده می شده اند. یکپارچه بودن تقریبا همیشگی بازاریابی و روابط عمومی در بیشتر شرکت ها نیز کمکی به کار ما نمی کند. علاوه بر این، این دو فعالیت با هم مرتبط هستند. حفظ روابط مناسب با عموم یک بخش مهم از بازاریابی است.
براساس تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی را می توان به این صورت تعریف کرد:«فعالیت ها، مجموعه روش ها و فرآیندهایی برای ایجاد، ارتباط، ارسال و تبادل کالا یا خدماتی که برای مشتریان، مراجعان، همکاران و بیشتر جامعه ارزشمند هستند»، بنابراین بازاریابی، ترکیبی از همه فعالیت هایی است که به افزایش فروش محصولات کمک می کند. این فعالیت ها مواردی از بازاریابی مستقیم، تبلیغات، برندسازی، روابط عمومی و سایر فعالیت های ترویجی را در بر می گیرد.
در طرف مقابل، روابط عمومی (PR) مدیریت جریان اطلاعات بین شرکت و مردم و درنتیجه حفظ روابط مساعد بین این دو است. شرکت از طریق روابط عمومی می تواند وضعیت بازار را دنبال کند و نظر عموم را نسبت به محصولات خود بفهمد. همچنین ازآنجایی که تلاش در جهت ایجاد روابط عمومی خوب برای مدت طولانی در ذهن مردم باقی می ماند، به عنوان یک سرمایه گذاری برای آینده به آن نگریسته می شود.
بازاریابی در برابر روابط عمومی
1- کارکرد اصلی بازاریابی، ترویج و ایجاد آگاهی نسبت به محصول است، درحالی که کارکرد اصلی روابط عمومی شامل درک عمومی نسبت به شرکت و برند است. می توان گفت که گاهی استنباط هایی که از پویش های روابط عمومی به دست می آید، پایه و اساس راهبردهای بازاریابی را تشکیل می دهد.
2- در بازاریابی، محصولات ترویج می شوند و در روابط عمومی، شرکت. یک کارمند بخش روابط عمومی، نام و تصویر کل شرکت را ترویج می کند، درحالی که معمولا بازاریاب در پی ترویج یک محصول یا خط محصول است.
3- بازاریابی به فروش محصولات می پردازد. روابط عمومی در جهت پذیرفته شدن برند تلاش می کند. فعالیت های بازاریابی به سمت جذاب به نظر رسانیدن محصولات/خدمات برای مردم هدایت می شوند. فعالیت های روابط عمومی به سوی جذاب به نظر رسانیدن شرکت هدایت می شوند.
4- بازاریاب ها در تلاش هستند که ببینند کالاها/خدمات را چگونه و با چه قیمتی می توان به فروش رساند. کارکنان بخش روابط عمومی سعی در سنجش درک و عکس العمل عموم نسبت به محصول و راهبردهای فروش آن دارند. کارکنان بخش روابط عمومی، برای بازخورد عموم نسبت به تلاش های بازاریابی قبلی و اثر راهبردهای فروش بر عموم، بازار را مورد توجه قرار می دهند. بازاریاب می تواند از این اطلاعات ارزشمند، بسته به نیاز، برای تغییر بازاریابی محصول یا حفظ برنامه فعلی استفاده کند.
5- بازاریابی در جهت کسب سود تلاش می کند. روابط عمومی تلاش می کند شهرت مثبت کسب کند. هدف بازاریابی، فروش محصولات و کسب سود است. روابط عمومی مانند یک سرمایه گذاری است که شرکت برای حفظ تصویر مثبتی از خود در بازار انجام می دهد، البته شرکت در آینده می تواند از تصویر مثبت خود درآمد نیز کسب کند.
6- بازاریابی یک عبارت گسترده تر است که همه فعالیت های ترویجی که به افزایش فروش کمک می کنند و ازجمله روابط عمومی را در بر می گیرد. فعالیت های مرتبط با روابط عمومی به عنوان بخشی از راهبرد کلان بازاریابی شرکت محسوب می شوند.
7- بازاریابی، یک مفهوم فروش قدیمی تر و سنتی تر است. روابط عمومی یک مفهوم نسبتا جدید است که با ایجاد یک برداشت مثبت نسبت به محصول در بین مردم، کالا را به فروش می رساند.
8- بازاریابی در زمان کوتاه تری به نتیجه خواهد رسید. روابط عمومی یک فعالیت بلندمدت است که در طول مدت زمان طولانی تری به ثمر می رسد. مزایای یک برنامه روابط عمومی در طول زمان انباشته شده و در دوره های زمانی طولانی قابل استفاده است.
بنابراین همانطور که مشاهده شد، تفاوت های زیادی بین بازاریابی و روابط عمومی وجود دارد، با این وجود می توان گفت که روابط عمومی زیرمجموعه ای از بازاریابی است، چراکه به بخش فروش شرکت کمک می کند تا در مورد راهبردهای فروش خود به شکل هوشمندانه ای به تصمیم گیری بپردازد.